تو را پوتین به پوتین چکمههای روس له کردند
تو را در چشمهای خیس اقیانوس له کردند
نفهمیدی سرت را روی دار گریهها بردند
نفهمیدی تو را در آخرین کابوس له کردند
سکوت قریه یعنی مرگ گاو مش حسن ;یعنی
تو را در کوچهها با مرگ هر فانوس له کردند
تو راای نسل رو به انقراض از عشق! دزدیدند
دهانت دوخته در بند دقیانوس له کردند
تو را چون بردهای در خلسه حمام فین کشتند
تو را در وحشت پس کوچههای طوس له کردند
هوا از سینه لکاتههای شهر مینوشد
تو را من را زمین را گر چه نامحسوس له کردند
تو را از خاوران تا بهت سنگین امیر اباد
تو را با گریه ازتجریش تا مخصوص له کردند
خیال شهر پر از پیشگوهای دم مرگ است
که مشهورند از بس نوستراداموس له کردند
شبی در ماه هشتم روز هشتم سال هشتم بود
خدا را با اشارتهای اختاپوس له کردند
✍️«جاویدان رافی »
اینستاگرام :javidanrafi_poem@
تلگرام javidanrafipoem@